قطعهای از کارن همایونفر که تمام نمیشود! + صوت
تاریخ انتشار: ۵ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۳۱۴۱۶
امروز به سراغ موسیقی تیتراژ سریال «مادرانه» رفتیم که در ماه رمضان سال ۱۳۹۲ از شبکه سوم سیما پخش شد و علیرغم اینکه احسان خواجه امیری خواننده مطرح موسیقی پاپ در این مجموعه دو قطعه را تولید کرد، اما این موسیقی بیکلام آهنگسازش بود که به واسطه تسلط مثالزدنیاش در حوزه درام و رابطهاش با موسیقی توانست ملودی را از خود به جای بگذارد که تأثیرش از آنچه خواجهامیری جوان پیش روی مخاطبان به عنوان موسیقی تیتراژ سریال قرار داد، بیشتر و شنیدنیتر شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اگرچه به دلیل قابلیتهای صدایی احسان خواجه امیری و نوع انتخاب ترانههایش نقش او را در حوزه موسیقی تیتراژهای سریالهای سیما غیرقابل انکار است اما هرچه هست این ملودیهای بی کلام آهنگساز سریال «مادرانه» بود که بدون تردید نقش مهمی در دیده شدن این مجموعه داشت هنوز هم فراموش نشده است.
سریال «مادرانه» به نویسندگی سعید نعمتالله که در آن سالها هنوز سراغ دیالوگنویسیهای اغراقآمیز و عجیب و غریبش نرفته بود، در سال ۱۳۹۲ با کارگردانی جواد افشار در قالب بیست و هفت قسمت پیش روی مخاطبان قرار گرفت.
داستان این سریال روایت بخشی از زندگی شخصی به نام اردلان تمجید است که بیست سال قبل پس از رها کردن نامزد سابق خود، با زنی متمول به نام رعنا ازدواج میکند. پس از مدتی این ازدواج به جدایی رسیده و بعد از آن، اردلان از فرزندانش سرپرستی میکند اما در مییابد که فاصله زیادی از لحاظ اجتماعی با دخترش، رها پیدا کرده است. شرایطی که آغازگر قصههای دیگری است که توانست تبدیل به یکی از بهترین و پرمخاطب ترین سریالهای تلویزیونی زمان خود شود. آنچنان که دستاندرکارانش برای بیشتر دیده شدن اثر از دو موسیقی تیتراژ با کلام با صدای احسان خواجه امیری با نامهای «به دادم برس» و «شب سرمه» هم استفاده کردند تا بتوانند فضای مورد نظرشان در حوزههای تبلیغی را نیز بهتر هدایت کنند. غافل از اینکه همین موسیقی بیکلام تیتراژ وظیفه خود را به واسطه مهارت آهنگسازش انجام داده بود و این موسیقی تیتراژها اگرچه رنگ و لعاب بیشتری را به این فرآیند داده بودند، اما میتوان آنها را در ردیفهای بعدی قرار داد.
کد ویدیو دانلود فیلم اصلیبیشتربخوانید
نوستالژیکترین تیتراژهای رمضانی + تصاویرمهدی سلطانی، اتیلا پسیانی، لعیا زنگنه، سید مهرداد ضیایی، عباس غزالی، هستی مهدوی فر، شهربانو موسوی، شهین تسلیمی، الهام جعفرنژاد، فهیمه رحیم نیا، حمیدرضا هدایتی، علی جاویدفر، نوید خداشناس، زری اماد، داریوش سلیمی، پریسا روشنی، شقایق فراهانی، امیرمهدی باقری، آرتین حیدری، نویدپورفرج از جمله هنرمندانی بودند که در این سریال به عنوان بازیگر حضور داشتند.
از همه اینها که بگذریم همان گونه که پیش تر از هم اشاره شد، این موسیقی تیتراژ و متن سریال «مادرانه» جواد افشار بود که فارغ از جذابیتهای دراماتیک و تواناییهای بازیگرانش توانست تبدیل به یکی از شاه مهرههای اصلی جذب مخاطب به سمت یک سریال ملودرامی شود که جواد افشار در آن زمان از سرآمدان ماجرا بود. یک موسیقی در خدمت اثر با هنرمندی محض یک آهنگساز چیره دست و کاملاً تکنیکی به نام کارن همایونفر که الحق و الانصاف یکی از چند هنرمند برگزیده عرصه آهنگسازی سینما و سریالها در چهاردهه اخیر است و توانسته به هوشمندی و تواناییهایی که در حوزه موسیقی به دست آورده تبدیل به گزینه اول و آخر بسیاری از کارگردانان مطرح سینما و تلویزیون برای آهنگسازی آثارشان شود.
هنرمندی به مراتب خوش ذوق که اغلب کارگردانان مولف سینمای ایران با اندیشههای متفاوت از او به عنوان یکی از مولفههای اصلی پیشبرد محتوای داستانی که به تصویر می کشند، استفاده کنند و شرایطی را ایحاد کنند که به واسطه تواناییهای یک آهنگساز هوشیار و آگاه وجوه دراماتیک آثارشان را ارتقا بخشند. فرایندی دقیق و دارای چارچوب که فقط از عهده ادم هایی چون کارن همایونفر و تعدادی اندک از آهنگسازان سینمای ایران به منصه ظهور میرسد و شرایطی را ایجاد میکند که یک اثر داستانی به مراتب جذابتر و تماشایی تر شود. آنچنان که ملودی اش بتواند تبدیل به شناسنامه اول و آخر اثری شود. مسیری که در سریال «مادرانه» محقق شد و از کارن همایونفر خوش ذوق، ملودی برجای گذاشت که هرگاه اسمی از سریال «مادرانه» در ذهنمان میآید، بدون هیچ معطلی این تم اصلی موسیقی آن است که یادمان میافتد. شرایطی که حتی موجب شد تا همچنان موسیقی تیتراژ این سریال به عنوان آهنگ پیشواز تلفنهای همراه خیلی از آدمهای این روزگار استفاده شده و از آن لذت ببرند.
کارن همایونفر بدون هیچ شک و تردیدی از سرآمدان عرصه آهنگسازی سریالها و فیلمهای سینمایی است که به دلیل علاقهمندی هایش در حوزههای دیگر سینما از جمله بازیگری و البته نقشی که از موسیقی در زندگی هنری اش استفاده کرده، توانسته تبدیل به هنرمندی جریان ساز و فراموش نشدنی در عرصه آهنگسازی تبدیل شود. او با همین پیشینه قوی به جای مانده از تحصیلات دانشگاهی اش در عرصه موسیقی و فعالیتهای اجرایی اش به عنوان سولیست و رهبری ارکستر است که قطعاً میتوانیم او را در موزه فراموش نشدنی آهنگهای سینمایی ذهنمان ثبت کنیم. چرا که موسیقی او فارع از مولفههای علمی و خلاقیت مدارش، یک هدف اصلی را دنبال میکند؛ ورود به عمق احساس مخاطب بی احساس این روزگار.
او از جمله آهنگسازان جریان ساز سینمای ایران است که هم با مسعود کیمیایی، ناصر تقوایی و داریوش مهرجویی در سینمای موج نو کار کرده و هم توانسته ماندگارترین آثارش را با ابراهیم حاتمی کیا در سینمای جنگ تجربه کند. فرآیندی بسیار ارزشمند که در کمتر آهنگسازی میتوان جستجو کرد. مسیری بسیار هوشمندانه و آگاهانه در حوزه سریال سازی هم به گونهای انتخاب شد که بسیاری از ملودیهای به جای مانده از سریالهای پرمخاطب را میتوان در بین آثار کارن همایونفر جستجو کرد. سریالهایی چون «پلیس جوان»، «مدینه»، «پرواز درحباب» و البته «مادرانه» که هریک دربرگیرنده ویژگیهای ارزشمندی است.
همایونفر در یکی از گفتوگوهای رسانهای خود بود که ضمن گلایهها و حرفهای مهمی که در حوزه اهنگسازی و خرید آثار موسیقایی توسط اپراتورهای تلفن همراه داشت، درباره حضورش در حوزه آهنگسازی و مشخصاً سریال «مادرانه» گفته بود: من تلویزیون را خیلی دوست دارم. برای اینکه در لحظات خاصی ناگهان میلیونها نفر سریال را میبینند و شما میتوانید به وسیله موسیقی قلب میلیونها هموطن را فتح کنید. اما وقتی من در رویکرد تلویزیون با جوانی که تازه از راه رسیده است فرقی ندارم و معلوم نیست از کجا این موسیقیها را میآورند طبیعتاً باعث دلسردیام میشود. ولی این بار با گرد و خاک برگشتم! برای اینکه بگویم موسیقی خوب هم میتوان شنید یعنی مدام نباید بروید روی شبکههای ماهوارهای. وقتی من در تلویزیون کار میکنم وظیفهام این است تا جایی که میتوانم تماشاچی را وادار کنم که انگشت خودش را برای تعویض کانال به سمت ریموت نبرد. این نگاه من به کاری است که انجام میدهم زیرا باید بگذاریم تماشاچی با لحظات ملودرام ارتباط بیشتری برقرار کند. خوشبختانه این سریال خطوطی را شکست که قبلاً شکسته نمیشد.
وی در این گفتوگو تاکید کرده بود: وقتی شما سریال تلویزیونی کار میکنید از بازیگر و کارگردان تا صدا و موسیقی وظیفه دارند که برای جذابیت بیشتر هر چیزی که در محدوده اختیارات دارند انجام بدهند. کسی اگر میخواهد ماهواره را ببیند حرف دیگری است ولی من وقتی وارد پروژهای میشوم باید به بهترین شکل در قلب مخاطب عام نفوذ کنم. زمانی که شما یک سریال در رسانه ملی کار میکنید باید تمام توان خود را برای جذابیت کار قرار بدهید. این از نویسنده و پشتیبانی تهیه کننده شروع میشود تا به هنر بازیگر و هماهنگی کارگردان میرسد. بعد به مرحله مونتاژ می رسیم که اگر درخشان باشد طبیعتاً سایر اتفاقات پست پروداکشن هم دچار اتفاقات خوب میشوند.
همایونفر در بخش دیگری از این گفتگوی رسانهای که با رسانه «موسیقی ما» انجام داده بود، درباره غیبت چند ساله خود از تلویزیون قبل از ساخت موسیقی سریال «مادرانه» بیان کرد: در تلویزیون هم مشکلی که از [چهار سال قبل] به این سمت اتفاق افتاد این بود که در واقع کارهای من از تیتراژ یک برنامه تا یک تبلیغ تلویزیونی تا مستندی که روح من از آن خبر ندارد پخش میشد. این مساله باعث خوشحالی است ولی وقتی سازمانی که برایش بیست سال کار کردهای به راحتی از موسیقی تو استفاده میکند و نمیتوانید حرفی بزنید باعث میشود که ترجیح بدهید دور باشید. برای سریال «مادرانه» با مهر و امضای شخصی خودم برگشتم یعنی اگر یک قیاس بفرمایید مردم بعد از مدتها در تلویزیون موسیقی شنیدند. وقتی من میگویم بیست و نه سریال کار کردم یعنی این مدیا را خوب میشناسم. سریالهایی که کار کردم کوچک نبودند و همه آنها رده «الف ویژه» یا «الف» داشتند. در آن دوره من اولین سریالهای مناسبتی و تله فیلمها را کار کردم. هنوز مردم یاد سریال «همسایهها» و «پلیس جوان» و «صاحبدلان» هستند. با ابراهیم حاتمی کیا و یا سریال بزرگ «نردبان آسمان» به کارگردانی محمدحسین لطیفی را کار کردم. میخواهم بگویم که این مدیا را میشناسم چون هنوز تیتراژی مثل «مرگ تدریجی یک رویا» به کارگردانی «فریدون جیرانی» مورد پسند مردم است.
کلاً ما سه چهار نفر از زمانی که در تلویزیون کار نکردیم شما این افت کیفی را حداقل در بخش موسیقی میبینید البته این گفته من به جز چند چهره جوانی میشود که الان فعال هستند و کارهای خوبی را ارائه میکنند. فکر میکنم با تغییراتی که اتفاق افتاده و در آینده رخ میدهد نگرش نسبت به موسیقی متن سریالها یک مقدار جدی تر خواهد شد. امیدوارم آقایان خلعتبری و علیزاده و شهبازیان بیشتر بتوانند کار کنند چون این افراد موسیقیها را میسازند. در مادرانه هم این اتفاق افتاد چون خسته شدم از بس همه مردم منتظر اتمام برنامهها بودند تا بروند «حریم سلطان» ببینند! اتفاقاً یک مقدار تم موسیقی مادرانه را ترکی کردم که بگویم ما هم بلد هستیم!
وی درباره تفاوت ساخت موسیقی برای سریالهای مناسبتی با ساخت ملودی برای ساخت سریالهای دیگر و همچنین نحوه آشناییاش با جواد افشار و سعید نعمت الله در سریال «مادرانه» گفته بود: طبیعتاً برای سریال عادی شما یک هفته وقت دارید که به قسمت بعدی بپردازید اما سریال مناسبتی هر شب پخش میشود. مثلاً سریال مادرانه تا همین دیشب فیلمبرداری داشت و شما سی شب روی آنتن هستید و نمیتوانید یک لحظه توقف داشته باشید. سختی کار مناسبتی همین است که از ابتدا باید دقیق کار کنید تا از قبل برای سی شب برنامه داشته باشید. البته قرار بود در همین مدت من با آقای جواد افشار سریالی را کار کنم که آقای جودی تهیه کننده آن بود ولی سر حرفم ایستادم و گفتم که در تلویزیون کار نمیکنم. با آقای محمدرضا شفیعی هم دو فیلم سینمایی کار کرده بودم. درباره سعید نعمت الله هم باید بگویم خیلی با سعید نعمت الله آشنایی نداشتم ولی حمید نعمت الله دوست قدیمی من است. طبیعتاً برادر حمید نعمت الله نمیتواند بد باشد و وقتی به کارها و شکل دیالوگ نویسی وی رجوع کردم دیدم که تکنیک بسیار مخاطب پسند بدون خروج از حوزه هنر را دارد. قصههای این شکلی و نوشتن و جمع کردن آن سخت است. فکر میکنم سعید نعمت الله یک موهبت برای تلویزیون است زیرا علاوه بر جوانی و انرژی از لایههایی از آدمها پرده برداری میکند که بی نظیر است.
همایونفر درباره مواجهه مخاطبان با موسیقی یک اثر تلویزیونی مانند «مادرانه» هم بیان کرد: طبیعتاً هر مجموعهای یک گروه مخاطب مشخص دارد. این سریال بر روی مسائل اجتماعی و خانوادگی هدف گذاری میکند. هم قشر جوان اهمیت دارد و هم قشر میان سالی که الان در شرایطی به سر میبرند که عین واقعیتهای زندگی آنها را در اطرافیان خود میبینیم. اما من نمیتوانم بگویم که این دو طیف اصلی مخاطبان را از لحاظ موسیقایی راضی کردهام ولی سعی کردم احساسی که نسبت به کاراکترها و قصه داشتم را بیان کنم و با توجه به بازتابی که در جامعه می بی نم فکر میکنم موفق بوده است. زیرا همه این ملودی را میخوانند و به عنوان آهنگ پیشواز خود قرار دادهاند!
وی در همین بخش از مصاحبه خود بود که ضمن انتقاد از عملکرد اپراتورهای تلفن همراه برای استفاده از موسیقیهای این آثار برای آهنگ پیشواز تصریح کرد: اینکه چه کسی این را به اپراتورهای تلفن داده است روح ما هم خبر ندارد. البته اپراتور روز اول تیتراژ ابتدایی را به قیمت ۱,۳۰۰ تومان فروخت و تیتراژ انتهایی که آقای احسان خواجه امیری زحمت خواندن آن را کشیده بود را هم به مشترکان خود عرضه کردند. من اهل مادیات نیستم چون میتوانستم از اپراتورهای تلفن شکایت کنم ولی اگر بخشی از درآمد آهنگهای پیشواز مادرانه را میگرفتم میلیاردر میشدم. همین اتفاقات آدم را ناراحت میکند و این بحثی هم که در ابتدا در مورد تلویزیون داشتیم به همین مربوط است. دو مستند را چند وقت پیش میدیدم که یکی درباره فراماسونری و دیگری درباره جنگ بود. خوشبختانه عوامل سازنده زحمت کشیده بودند کل آلبوم «سرانجام» بنده را بدون اینکه فاصله بین ترکها و سکوتها را حذف کنند کلاً روی فیلم گذاشته بودند.
این آهنگساز سینما در بخش دیگری از گفتگو بود که در پاسخ به پرسشی مبنی بر استفاده آهنگساز از موسیقی ایرانی و تلفیق آن با سایر موسیقیها گفت: نمیتوانم بگویم وارد موسیقی ایرانی نشدیم. اتفاقاً یک بخش مهمی از این موسیقی در دستگاه «شور» و «دشتی» است اما نوع سازبندی به شکلی است که شما احساس میکنید یک کار کلاسیک میشنوید ولی جنسی که به شما القا میکند حس شرقی بودن را دارد. به دلیل اینکه سالها در کشور ترکیه زندگی کردم و درس خواندم اتفاقاً سعی کردم سایههایی که در سازهای زهی میآید یک مقدار عطف موسیقی آذری را بگیرد و یک جاهایی ایرانی بشود. اسم این فرآیند هم موسیقی تلفیقی نیست. موسیقی تلفیقی اصلاً یک بحث دیگری دارد. یک چیزی میخواهم بگویم که شاید دوستان ناراحت شوند ولی موسیقی تلفیقی در کشور ما مثل نکتار چند میوه شده است! یعنی شما چند مزه را دارید ولی هیچ چیز مشخص نیست. موسیقی تلفیقی تعریف دیگری دارد و اینکه من یک ساز کلاسیک و یک ساز سنتی را ترکیب میکنم اصلاً به معنای تلفیقی بودن موسیقی نیست.
به هر ترتیب موسیقی متن و تیتراژ سریال مادرانه از جمله آثار مهم و تاثیرگذاری حوزه تیتراژهاست که میتواند به عنوان یکی از مهمترین و شنیدنیترین و خاطره ساز ترین ملودیها در خاطره شنیداری ایرانیان باقی بماند.
منبع: مهر
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی خواندنیهامنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: تیتراژ سریال موسیقی تیتراژ احسان خواجه امیری اپراتورهای تلفن سعید نعمت الله کارن همایونفر موسیقی تیتراژ موسیقی تلفیقی جواد افشار موسیقی ها سریال ها کار کردم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۳۱۴۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رضا مهدوی: دنبال دانلود غیرقانونی هستیم، نماز هم میخوانیم!
آفتابنیوز :
در ابتدای این نشست، مسعود کوثری درباره وضعیت موسیقی در سال ۱۳۵۷، موسیقی کابارهای، کوچهبازاری، گلهایی ملی و پاپ صحبت کرد و اذعان کرد: در سالهای اخیر در موسیقی سمفونیک دچار فروپاشی شدیم.
او ادامه داد: بازار اقتصادی و سیاستهای هنری دولتهای بعد از انقلاب اسلامی چندان پر رونق نیست و در این زمینه مقصر بودهاند. ما در مدیریت موسیقی ایران نتوانستیم به اقتصاد موسیقی سر و سامان دهیم و به دلیل همین اقتصاد کوچک، بسیاری از استعدادها فرصت بروز ندارند. در موسیقی خانوادهگرایی و مهاجرت پنهان نیز زیاد داریم که گاهی برخی هنرمندان ما مجبور میشوند، مهاجرت و ترک وطن را بپذیرند.
رضا مهدوی نیز در ابتدای صحبتهای خود با اشاره به عملیات «وعده صادق» در چند روز گذشته گفت: موسیقیدان در این واکنش مهم نظام باید کار خودش را نشان دهد؛ چرا الان هنرمند ما در سکوت است؟ اگر هنرمندان مثل نظامیها جواب دندان شکن ندهند، قافیه را باختهاند؛ منظورم واکنشی است مثل کارهای فرهنگی شهید آوینی که کارستان میکرد.
او ادامه داد: امروز صدا و سیمای ما پولهای میلیونی به خوانندگانی میدهد که حتی زحمت خواندن به خودشان نمیدهند و پلیبک میکنند. اگر شهید آوینی زنده بود این وضعیت را برنمیتابید. او واقعا موسیقیشناس بود.
این هنرمند در بخش دیگری از سخنانش گفت: ما دهه ۶۰ پرباری برای موسیقی بعد از انقلاب اسلامی داشتیم. چهرههایی آمدند و جانانه با وجود محدودیتها کار کردند؛ هرچند که برخی محدودیتها را برنتابیدند و رفتند و برخی خودیها که از بیگانه بدترند، به آنها بیمهری کردند. جناب استاد میرزاده نابغه موسیقی بود؛ بیش از ۷۰ درصد از موسیقی جنگ و انقلاب را تنظیم کرد، اما هیچ وقت اسمش جایی نیامد و حقوقی هم نمیگرفت، اما هیچ وقت از او تجلیل نشد. اسفندیار قرهباغی قبل از انقلاب قرار بود در ایتالیا اپرا بخواند، اما چون انقلابی بود، ماند و غیر از سرودهای انقلابی نخواند، اما هیچوقت در جشنواره فجر از او تجلیل نشد. این بیمهریها باعث شد، بعد از دهه ۷۰ مسیر را گم کنیم.
مهدوی تاکید کرد: موسیقیدانان قبل انقلاب اسلامی، همان وفادارترین موسیقیدانان بعد از انقلاب اسلامی بودند، اما بیمهری دیدند. ما از بعد از دولت سازندگی به موسیقیای چسبیدیم که اهالیاش با زیر ابرو برداشتن و شلوار پاره درآمد میلیاردی کسب کردند.
این پژوهشگر با اشاره به کمکاری متولیان موسیقی در برهه زمانی فعلی اظهار کرد: گروه تنبورنوازان که قطعه «مردان خدا» را به اذن امام (ره) زنده در تلویزیون اجرا کردند، الان کجا هستند؟ این گروه چه شد؟
بخش دیگری از این نشست به عوامل حذف برخی گونههای موسیقی مثل موسیقی گلهایی اختصاص داشت که مسعود کوثری در این باره توضیح داد: یکی از دلایلش این است که مرکز حفظ و اشاعه با نگاهی اگزوتیک و موزهای درست شد و این روحیه در افراد وجود داشت. نکته دوم اینکه یک نوع خصلت خانقاهی در سبک آموزش مرکز حفظ و اشاعه وجود داشت و روحیه اهل اخوت در این افراد دیده شد که در نهایت هم خیلیها مثل زندهیاد لطفی نتوانستند با آن کنار بیایند و از مرکز بیرون آمدند. نکته سوم اینکه تعریف مشخصی از سنت وجود نداشت. خود سنت در ارتباط با مدرنیته پیدا شده است. تعریف درستی از موسیقی سنتی وجود نداشته است و خود اهالی مرکز حفظ و اشاعه نتوانستند چندان شکوفا شوند.
این استاد دانشگاه درباره وضعیت فعلی موسیقی پاپ نیز گفت: موسیقی در جهان وارد مراحل جدیدی شده است که با گذشته بسیار متفاوت است. ما بهره موسیقیدانان تا سال ۵۷ را بردیم، اما نتوانستیم، استفاده کنیم. ما نسل جوان را از دست دادیم. آمدیم موسیقی را درست کردیم و آدم میانسال جذب کردیم. نسل جوان از دست ما در رفت و ذائقهاش عوض شد. در عرصه موسیقی مدیران لایقی داشتیم که شیوه مدیریتشان آنها را ناکارآمد کرده بود. محدودیتهایی که به آنها اعمال شده بود، نمیگذاشت تمام و کمال کار کنند.
رضا مهدوی نیز در این باره با بیان مثالی گفت: آقای سراج سال۶۰ اثری را با حوزه هنری تولید کردند که ۱۵ دقیقه بود و سالها مداوم از رسانه ملی پخش میشد، اما دیگر رسانه آن را پخش نمیکند. آیا دستهایی در کار است یا آگاه نیستند؟ شاید هم به اشتباه فکر میکنند زمانش گذشته است! اگر همچین فکری دارند پس باید مولانا پژوهی را هم کنار بگذارند. سنت یعنی اصول! در همین حوزه هنری زمانی که هیئتی اداره میشد، آثار خوب بیرون میآمد، اما از وقتی تبدیل به سازمان اداری شد، ساز و کار تغییر کرد. یادمان باشد، «پول» تولید هنر نمیکند.
او در بخش دیگری از سخنانش درباره نحوه مدیریت فعلی موسیقی اظهار کرد: مدیران ما برده ستارهها شدهاند. در نوروز چهرههای سینمایی را با میلیونها پول دعوت میکنند، اما در این برهه تاریخی و بعد از عملیات مهم «وعده صادق» که بیانگر اقتدار نظامیان و مهندسان ایرانی است، «باز هوای وطنم آرزوست» را پخش نمیکند!
مهدوی معتقد است: ما برنامههای تخصصی را تعطیل کردیم، اما جشنوارههایی برگزار میکنیم که رسما «شو» هستند. الان فقط شرکتها و موسسات موسیقی آمدهاند و میگویند خواننده روی صحنه چه بخواند و چه بپوشد؟ کنسرتشان هم پر میشود؛ چون برای خوانندهشان در اتوبان بیلبورد میگیرند، اما کسی برای موسیقی دستگاهی این کار را نمیکند. متاسفانه مدیریتهای موسیقی در ایران «پول» را انتخاب کردند.
مسعود کوثری نیز در بخش دیگری از این نشست درباره نسبت موسیقی فعلی به انقلاب اسلامی گفت: بهتر است به جای رابطه موسیقی با انقلاب راجع به رابطه موسیقی با فرهنگ ایران صحبت کنیم. ما هیچ تصویری از رابطه موسیقی با فرهنگ نداریم. بهتر است یک بازنگری در این باره انجام شود.
رضا مهدوی نیز در همین باره گفت: در حق برخی هنرمندانمان کملطفی کردیم؛ مثلا در حق ایرج کملطفی شد. اگر سالها به انزوا نمیرفت، زودتر پا به عرصه میگذاشت، درجه سهها درجه یک نمیشدند. مدیریت یکپارچه راهکار ماست. اینهمه وقت گذاشتند و سند موسیقی نوشتند، حالا یک عده میگویند اجرا نمیکنیم. عدهای از بزرگان موسیقی میگویند چرا با ما درباره سند مشورت نشد؟ خب چرا مشورت نکردند؟
مسعود کوثری نیز درباره سند موسیقی اظهار کرد: سندنویسی هیچ فایدهای ندارد. ما صدها سند و شورا درست کردیم و هیچوقت راه به جایی نبردیم؛ پیش از هرچیزی باید صداهای مختلف را در ایران بشنویم و آن را لحاظ کنیم.
منبع: خبرگزاری ایسنا